دست ها در بند شد وقتي كه پيمان پاره شد
زير پا افتاد چون اوراق قران پاره شد
در عزاي حضرت هادي(ع) امام عاشقان
شيعه از غم ناله ها كرد و گريبان پاره شد
---
مادري آزرده شد از ضربه ي در ناگهان
زير پا افتاده شد آيات كوثر ناگهان
شيعيان اشك عزا ريزيد از چشمان خود
در غم هادي جهان گرديد م ناگهان
---
در خطر افتاد روزي جان مولايم علي(ع)
بسته شد با ظلم و جور آن روز دستان ولي
دست هاي حجت اللهي دگر هم بسته شد
چون سوي بزم شراب آورده شد مولا نقي(ع)
---
بشكند پهلو چو ضرب از ازدحامي مي خورد
بشكند سر چون كه سنگ از پشت بامي مي خورد
چون كه هادي را سوي بزم شرابش مي برند
دم به دم دشنام ها جاي سلامي مي خورد
---
عده اي پيمان شكن هستند و پيمان بشكنند
مي خورند آنها نمك اما نمكدان بشكنند
گر چه بودي هادي و روشنگر راه بشر
مي تواند زهر كين خورشيد تابان بشكند
درباره این سایت