سوره ي كوثر قران كريم
دختر پيغمبر(ص)
بود در بستر بيماري و بد احوالي
آخر زندگي زهرا(س) بود
گفت: با شير عرب حيدر كرار (ع) چنين
يا علي(ع)
آنچه نگفتم به تو
گويم امروز
تا كه آسوده و آرام روم از دنيا
گفت: حيدر (ع) كه
بفرما سخنت را زهرا(س)
و چنين گفت:گل سر سبد باغ ولايت به علي (ع)
لشكر كفر و نفاق
سمت اين خانه چو آورد هجوم
پشت در رفتم و دستانم را
چو ستوني كردم  
تا عدو وارد خانه نشود
يا علي(ع)
قدرت بازوي من آنقدر نبود
تا كه من مانع آن لشكر دجاله شوم
شعله ور بود در چوبي خانه آن روز
خواستم تا كه نبيند كسي صورت من
پشت در رفتم و گرديد پناهم آنجا
يا علي(ع)
پيرهنم شعله گرفت
بين ديوار و  در و شعله ي آتش بودم
نفسم بند آمد
و در آن حال صدايت كردم
يا علي.
يا علي.
يا علي.
و عدو نام تو را چون كه شنيد
از سر بغض و عناد
آن در سوخته را
داد فشار
پهلوي من بشكست
ميخ در سينه ي من را آزرد
محسنم  را كشتند
بعد هم
سيلي محكم دجاله ي مشهور عرب
صورتم را آزرد
آن سوي صورت من خورد به ديوار
و محكم به زمين افتادم
چادرم خاكي شد
چون كه آن لشكر سيصد نفره
مي دويدند به سوي خانه
غير ممكن شده بود آن كه ز جا بر خيزم
شعله مي زد به سر و صورت من
آتش و دود
هرم آتش
به خدا
صورت نيلي من را سوزاند


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

وب آنلاین Chris فروشگاه اینترنتی باران شاپ مشاوران هيروو سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی مازندران.اکتم صبح پنل چرمي ديوار نمدستون من و قلم روماتیسم / آرتروز